۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه

کلهر جهانی ترین موسیقیدان ایرانی است



آشنایی من و آقای شجریان و آقای کلهر به پیش ازهمکاری چهارنفره ما درگروه پیشین مان باز می گردد.آقای شجریان را قریب به سی سال پیش و به واسطه همکاری جسته و گریخته مان می شناختم و اقای کلهر را مدتی بعد.بیشتر فعالیت من بر موسیقی سازی متمرکز بود تا اینکه 15 سال پیش برای تدریس موسیقی ایران در یکی از دانشگاههای هنری امریکا به مدت یکسال به کالیفرنیا رفتم و در انجا با کیهان کلهر ملاقات داشتم.انجا کنسرت هایی برگزار کردیم که اقای حدادی هم در کنارمان بود.طی ان سالها،بسیاری از هنرمندان  و علاقه مندان موسیقی اصرار کردند که با اقای شجریان کارهای مشترکی انجام دهیم.آقای کلهر این ماجرا را دنبال کرد.انستیتوی ورلدموزیک که یکی از بزرگ ترین کمپانی های موسیقی ملل و از برنامه گزاران کنسرت های این سبک در امریکاست،از ما برای برگزاری کنسرتی در این کشور دعوت کرد که مذاکرات و گفت و گو ها با اقای کلهر انجام می شد.بلاخره  این موضوع به نتیجه رسید و دیگر من در کنار دو دوستم بودم ،شجریان دوست قدیمی ترم و کلهر دوست جوان ترم.واقعا این دوره همکاری ،حس و حال خوبی  برای همه ما داشت و ما واقعا به هم احساس  نزدیکی و دوستی می کردیم.اگر ان کار را شروع کردیم به دلیل همان احساس نزدیکی بود و اگر هم تمام شد باز به دلیل حفظ ان دوستی بود.دلمان نمی خواست که کارمان به کاری روزمره و تکراری تبدیل شود و مردم صرفا به خاطر اینکه چند اسم را کنارهم می بینند.به کنسرت ما بیایند.در ان گروه تا جایی که موسیقی ما را ارضا می کرد ،به کارمان ادامه دادیم و بعد هرکدام از ما بیشتر سعی کردیم به فعالیت های شخصی خودمان برسیم.به ویژه اینکه همه ما افراد گرفتاری بودیم و باید به مسوولیت مان در پروژه های دیگر می رسیدیم .در طول سال هایی که کلهر را شناختم ایشان را واقعا از نظر خلاقیت در موسیقی بسیار خوب دیدم.و عموما حس بسیار خوب و نزدیکی به اثار ایشان دارم.یادم می اید اولین بار نوازندگی ایشان را وقتی بسیار کم وسن سال بودند، در گروهی دیدم.در میان اعضای  ان گروه اقای کلهر  و نوازندگیشان واقعا برجسته تر بود.دیدم نوازنده ای انجا نشسته که مجنون وار ساز می زند و انگار با سازش یکی شده است..کیهان کلهر اصلا خود را به فرمول ها و شیوه های دیکته شده نوازندگی پایبند نمی کند و اساسا نوازنده ای است که به خود و سازش،فرصت آزاد شدن از این قید وبند ها را می دهد.به معنای کامل کلمه ،با سازش پرواز می کند.جدا از تکنیک بالای او در نوازندگی،یکی از ویژ گی های برجسته کلهر ،حرکات دلنشین با سازش است که ضمن طبیعی بودن ،برای اجرای زنده بسیار مناسب و دیدنی است. هم محتوا دارد و هم تکنیک و هم تماشایی است.

 تکنیک کمانچه کلهر،واقعا متفاوت است و او خود را به شیوه های سنتی نوازندگی و جملات کلاسه بندی شده و نگاه های تک بعدی به کمانچه محدود نکرده است.یعنی به خود نمی گوید که چون سازم ساز سنتی ایرانی است پس باید تنها به یک شکل  وشیوه  به ان بنگرم.او در این ساز ایرانی ،ایران را با تمام فرهنگ هایش در نظر گرفته است و سازی چون کمانچه را  که اتفاقا در بافت های مختلف فرهنگی بستر دارد.با همین دیدگاه نواخته است.مثل نگاهی که من به تار و سه تار دارم.برای من مهم نیست که در دوره قاجار چگونه تار می زده اند.برای من،تاریخ فرهنگ ایران مهم است و قاجار را به عنوان تاریخ موسیقی ایرانی قلمداد نمی کنم.
در همان روزهای ابتدای همکاری از این ویژگی کلهر بسیار لذت بردم و بعد از ان بود که کلهر ثابت کرد نگاهش بسیار فراتر از این ماجرا است.او به موسیقی نواحی ایران نگاه ویژه ای داشت و بعد ها هم دید ویژه خود را به موسیقی  جهانی آشکار کرد.کلهر در عین اینکه اصالت موسیقی ایرانی را حفظ می کند.به تکرار مکررات تن نمی دهد. و موسیقی او بسیار زنده و پویا خلق می شود.کنسرت هایی که اقای کلهر و شجریان در ایران و سایر نقاط برگزار کردند.بسیار به نفع موسیقی ایرانی بوده و هست و ما هنوز از خاطره ان روزها لذت می بریم و هر ازگاهی که با آقای شجریان درباره کنسرت های خارج از ایران در ان روزها و اتفاقاتی که در کنسرت ها می افتاد.صحبت می شود.حس خوبی پیدا می کنیم.کنسرت دادن درایران کار واقعا دشواری است. و هر از گاهی دلمان می خواهد که به خارج از ایران برویم  و با خیال راحت ساز بزنیم و برنامه اجرا کنیم.به هرترتیب ،این اجراها موسیقی ایران را به دنیا معرفی کرد و موسیقی ما را از پیله ناخواسته اش خارج کرد.ولی نکته تاسف آور این است که ما هنوز برای اجرای کنسرت در ایران مشکل مواجهیم.تنها آرزوی من همیشه این بوده و هست که در ایران کنسرت بدهیم اما واقعا لازم است که هراز گاهی به خارج از کشور برویم و اجرا داشته باشیم و بدون دغدغه و با احترام با ما رفتار شود.متاسفانه گاه چنان موضع گیری های زننده ای از سوی مسوولان موسیقی درباره آن می بینیم که موسیقیدان خجالت می کشد.
 امروز که قرار است ما با گروه  و افرادی جدید،کاری را در کنار کیهان کلهر آغاز کنیم،قطعا تکراری در کار نخواهد بود.اگر چه نمی توان پیش بینی کرد اما تلاشمان بر این است در ابتدا یه یک حس یکدست برسیم و بعد به صحنه بیاییم.بی شک تصمیم مان بر این است که کارهای متفاوتی را در کنار هم شروع کنیم.واقعا باید به وجود آهنگ ساز و نوازنده ای چون کلهر افتخار کرد.او با  سابقه 10-15 ساله وارد پروژه های بسیار بزرگی در جهان شد.که همین مساله هم باعث پیشرفتش شد.و به علت تاثیری که این پروژه های بزرگ داشتند موسیقی کلهر در سطح دنیا به خوبی معرفی شد.می توانم به جرات بگویم که کلهر شناخته شده ترین موسیقی دان ایرانی در دنیاست.البته هستند افرادی که در جای های معدودی معروف بوده اند اما این مطرح بودن،هم چون کلهر فراگیر نبوده است.ایشان به دلیل شرکت در پروژه های بزرگ و جهانی و همکاری با افراد بسیار معتبر جهانی راهی را باز کرد تا سازش و موسیقی ایران و نام کشورمان را در دنیا مطرح کند.به نظر من نباید با این مساله به صورت فردی برخورد کرد.به خصوص در وضعیت سیاسی ای که امروز .ایران در جهان قرار دارد.موسیقی ایرانی در زمینه خنثی کردن تبلیغات سوء علیه ایران بسیار موفق عمل کرده است.در حالی که در کشور خودمان برخورد با موسیقی سرشار است از بد فهمی  وبی مهری ها.در طول سه دهه گذشته همواره موسیقی نام خوشی از ایران در کشورهای مختلف به جای گذاشته  و بسیاری از بداندیشی ها را درباره ایران برهم زده است و کیهان کلهر به شکل خستگی ناپذیری نقشی بارز در این مسیر داشته است.نام کلهر با نام سازش و نام ایران در جهان معرفی شده است و باعث اعتبار موسیقی ایران و فرهنگ ایرانی شده است.  

منبع:

سپاسگزارم
خمش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر