۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

داستان بیست وششم : مجنون و ناقه - ادامه مبحث هفته ی قبل

همانطور که به خاطر دارید در مبحث هفته ی گذشته مولانا مخلوقات را بر سه گروه تقسیم نمود که فرشتگان و حیوانات دو گونه ی آن بودند. در این تقسیم بندی فرشتگان را در مرتبه ای بالا از عقل و علم اما مختوم به سجود دانسته و حیوان را خالی از اندیشه.

يك گُره را جمله عقل و علم و جود
آن فرشته ست او نداند جز سجود
نيست اندر عنصرش حرص و هوا
نور مطلق زنده از عشق خدا
يك گروه ديگر از دانش تهي
هم چو حيوان از علف در فربهي
او نبيند جز كه اصطبل و علف
از شقاوت غافلست و از شرف






و سپس گونه ی سوم را انسان نامید و آن را فی مابین دو گونه ی مذکور قرار داد.

اين سوم هست آدمي زاد و بشر
نيم او ز افرشته و نيميش خر
نيم خر خود مايل سفلي بود
نيم ديگر مايل عقلي بود


سپس در مورد آدمیان با توجه به آنکه در وجودشان فرشته خویی و حیوانیت نیز موجود است، آنها را بر اساس نسبت باالفعل بودن آن دو خصلت، به سه گروه تقسیم نمود. که گروه اول را آنان دانست که نبوغ فرشته خویی در آنان تجلی یافته است.

يك گُره مستغرق مطلق شدست
هم چو عيسي با ملك ملحق شدست
نقش آدم ليك معني جبرئيل
رسته از خشم و هوا و قال و قيل

و گروه دیگر را آنان دانست که نیوغ حیوانیت در آنها تجلی یافته و متبلور شده است

قسم ديگر با خران ملحق شدند
خشم محض و شهوت مطلق شدند
وصف جبريلي دريشان بود رفت
تنگ بود آن خانه و آن وصف رفت

و سپس وصف های مختلفی بر این گروه شمرد. اما در باب سومین گروه با ذکر داستان کوتاهی در مورد آنها سخن گفته است که  موضوع  بحث این هفته ی ما خواهد بود.

دوستان متن شعر این هفته را می توانید از اینجا دانلود بفرمایید.

سپاس گزارم
خمش


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر