۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

داستان بیست وهفتم : عرضه نمودن پیلی در تاریکی

دوستان و یاران عزیز

بار دیگر گاهی پیش آمده که خواهیم توانست که شمع محفلمان را روشن کرده، به دور یکدیگر جمع شده و ساعاتی را، حقیقا، بدور از قوانین همیشگی زندگی داشته باشیم. به امید دیدار همه ی شما، که این لحظات به موجب حضور شما، به حق گل هائی ایست که می آید و می رود.

گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت
که به باغ آمد از این راه و ازان خواهد شد

متن شعر امشب را از اینجا  می توانید دانلود کنید.

سپاس گزارم
خمش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر